آوخ اي دل كه دراين عشق، نهان خواهم شد
|
بي كس و شرحه دل و دون جهان خواهم شد
|
|
****
|
|
يا رب اين بار گران را به كجا خواهم برد
|
آخر از شرّ قضا، محو زمان خواهم شد
|
شاهدم رفته چنین ميكده مهجور شدم
|
وای من گردنه هم، توش ددان خواهم شد
|
هرچه ازباب مودّت، بنوازي دل غم
|
توسن اهرمن و بيك شهان خواهم شد
|
مگر از دهر و فلك، هيچ ندارم سهمي
|
اَبدالدّهر سيه بخت و فغان خواهم شد؟
|
كس ندانست كه ياران، خس جانم گشتند
|
كه چنين در پس يك دوست دوان خواهم شد
|
|
****
|
|
مژده اي دوست به پيمانه و مِي رو كردم
|
شايد اين ميكده، محبوب دلان خواهم شد
|
|
|
16 مهر ماه 77
|
(23:55)
|
شب جمعه
|
|